شهیدجمعه دمیار درخانواده ای مذهبی ومتدین درشهرستان رودان روستای بیکا بدنیا آمد خانواده وی از نظراقتصادی درحد متوسط بودند وبا کشاورزی امرار معاش می کردند . تا پنجم ابتدایی تحصیلات خود را درروستا گذراند . چون فرزند بزرگ خانواده بود به امرار معاش پرداخت و بازوی راست پدر و نان آور خانواده شد. با رسیدن به سن هیجده سالگی به خدمت سربازی اعزام و در نیروی دریایی منطقه یکم خدمت خود را به پایان رساند . پس از پایان خدمت ازدواج نمود وحاصل آن سه فرزند پسر و شش فرزند دختر بود. در شرایط سخت زندگی آن روز ها در روستا و وجود زورگویان ارباب صفت و ظالم او را جهت امرار معاشر به اتفاق خانواده به شهر بندرعباس کشاند و در آن گرمای طاقت فرسای شهر با قامتی رسا مشغول به کار و درآرودن روزی حلال برای خانواده و حتی خواهر و برادر گوچکتر از خود شد . در اوایل خدمت در اداره آب مشروب بندرعباس بعنوان کارگر ساده مشغول بکار و بدلیل سخت کوشی و صداقت در کار تاریخ 51/11/14 بعنوان کارگر دائم در منبع آب بندرعباس در محله کمربندی به عنوان نگهبان ادامه خدمت داد . در مدت سکونت در بندرعباس هرگز صله رحم را ترک ننمود. در کلاس های نهضت سواد آموزی شرکت می کرد وموفقیت خوبی داشت ، همیشه یار و یاور فقرا بود و با تشکیل بسیج محله از اولین افراد دواطلب در بسیج شد و از طرف اداره آب به جبهه اعزام شد . هرگز تحت هیچ شرایطی نماز اول وقت و صله رحم را ترک نمی نمود و در تاریخ 65/6/10 که آخرین اعزام وی به جبهه بود انگار برگشتی در کار نبود لذا با دور ترین و نزدیک ترین اقوام و بستگان فامیل خداحافظی و حلالیت طلبید و با توکل بر خدا و چهره خندان به جبهه رفت که در تاریخ 65/6/26 در منطقه فاو بر اثر اصابت ترکش به سر آن به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت بود رسید . شهید دمیار همیشه می گفت ، می شود سرمن هم مثل سر امام حسین علیه السلام غرق در خون شود لذا همان شد که می خواست . یادش بخیر و راهش پر رهرو باد.